______________________
انقد با دیگران با ملاطفت و مهربونی و دلسوزی و خیرخواهی برخورد کردم که فک کردن گاگولم و تا تونستن سرم شیره مالیدن.
انقد در مقابل دیگران کوتاه اومدم که پهن شدم رو زمین و تا تونستن ازم بالا رفتن.
انقد در مقابل دیگران خودمو نادیده گرفتم و اونا رو بالا بردم که یهو دیدم نیستم و هیولاها بهم مسلط شدن.
انقد به دیگران بها دادمو خودمو بی ارزش کردم که بی خود بی خود شدم.
انقد از دیگران ( حتی به حق ) تعریف تمجید کردم که دُم درآوردن و شدن قاتل خودم.
هرچیزی حدی داره بانو.
بسه دیگه.
یکم به خودت بیا و خودتو دریاب لطططفن.
از بلاهایی که سرت اومد درس عبرت بگیر و بشین سرجات لطططفن.