_________________________
از شدت فشاری که روی من بود، برزخی که توش قرار گرفته بودم، مستأصل رفتم سراغ کمیل. گفتم کمیل به دادم برس یه استخارهای چیزی.
گفت چیشده؟
گفتم برای مسالهای درمونده شدم چکار کنم.
کمیل به دادم رسید. انگار حال درونیمو درک کرده بود. گفت بانوی دانشمند! سوال دارم.
.
کمیل خودش یه پا دانشمنده. ولی توی یه زمینههایی خیلی وقتا از من سوالاتی میپرسه و من جواب میدم. و این لحظههای پرسش و پاسخ علمی، بهترین لحظههای عمر من و حال خوب کن ترین لحظههای زندگی منه.
ممنونم کمیل.
ممنونم که به بهترین وجه حال دلمو خوب میکنی.
منو ازین عوالم دنیا به عوالمیمیکشونی که بهترین و زیباترین و آرامش دهنده ترین عوالم هستن برای من.
یه پرسش و پاسخی کردیم و من شارژ شدم. تموم غمها و غصهها و سختیها رو از یاد بردم.