________________________________
وقتی نعمتی داشته باشی، ازش بهره نبری یا ندونی چجور بهره ببری، یا در راستای کاربردش ازش استفاده نکنی، میشه کفران.
مثلاً درختی که پر از میوه است، میوه اش رو نچینند، میشه کفران.
یا اگه بچینند و هدر بدن، میشه کفران.
.
کتابی که خونده نمیشه، میشه کفران.
.
چاه آبی که از آب زلال و گوارای اون استفاده نمیشه، ( مثالی که خود خدا زده ) میشه کفران
.
فرض کنیم توی یه جایی، یه آدم دانشمندی هس، کسی از علم و دانشش بهره نمیبره، میشه کفران.
.
پولی که انباشته میشه و به مصرف حقیقی نمیرسه، میشه کفران.
.
خلاصه، هر نعمتی که خوب و در راهش مصرف نمیشه، میشه کفران.
.
وقتی خدا در مورد انسان لفظ کَفور و کَفّار بکار میبره که صیغه مبالغه س، عمق فاجعه رو در مییابیم که چطور میشه ما آدما قدر نعمتهای داشته مونو نمیدونیم و نمیدونیم چجور ازش استفاده کنیم. گاهی هم... نمیتونیم. به هر دلیلی.
.
اینجور میشه که اون درخت پربار، که یا میوههاش چیده نمیشه یا هدر میره، کم کم خشک میشه.
.
اون چاه آب هم کم کم خشک میشه.
.
اون دانشمندی که علمش مورد استفاده قرار نمیگیره، کم کم پیر میشه از دنیا میره و دیگه دست کسی بهش نمیرسه.
.
حتی زنی که قابلیت بچه دار شدن داره، به هر دلیلی بچه دار نشه، کم کم دچار نازایی میشه.
.
نعمتها گرفته میشن.
یا اینکه دیگه به هر دری بزنی، انگار اسبابش مهیا نمیشه که از اون نعمت بهره مند بشی.
.
و ما آدما بجای اینکه موانع بهره مندی از اون نعمتها رو برطرف کنیم، خودمونو از نعمتها دورتر و دورتر میکنیم.
اینجاست که خدا حق داره ما رو کَفور و کَفّار خطاب کنه.