loading...

یک زن

تنها ولی محکم و استوار

بازدید : 5
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 9:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

____________________

قبلاً توی پستی با عنوان «گذشته، حال آینده»( متأسفانه گویا نمیشه لینک دار کرد) گفته بودم که توی خوابم حرفایی که باید بهم بزنن میزنن و چیزایی که باید نشونم بدن نشون میدن.

.

پست قبلی رو که نوشتم، دیشب خوابی نشونم دادن که خیلی برام جالب بود.

.

من قبلنا بشدت زیبانگر و زیبابین و زیباپسند و زیباجو بودم.

بشدت رؤوف و مهربون و با گذشت و پر عاطفه و خلاصه، معدن عشق و احساس بودم.

ولی خب، ضربه‌های مختلف خوردم.

و البته اینم بگم من صرفاً رؤوف نبودم، در کنارش آموزگار بودم! هم آموزگار خودم؛ هم آموزگار دیگرانی که دوسشون داشتم.

.

دیروز که ماجرایی پیش اومد و پست قبلی رو نوشتم، انگار خدا هم دلش برام سوخته بود و تو خواب ازم دلجویی می‌کرد :))

.

بقدری تو این خواب عشق کردم و بقدری محبت بهم تزریق شد که حد نداره.

و اگه بگم که خدا زیباترین زیبایی‌ها رو به رخم کشید و اون عمق و نهایت مهر و جمال رو به بهترین هیئت و هیبت نشونم داد، اغراق نکردم.

.

خیلی عشقی خدا.

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 47
  • بازدید کننده امروز : 48
  • باردید دیروز : 30
  • بازدید کننده دیروز : 31
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 890
  • بازدید ماه : 1069
  • بازدید سال : 1073
  • بازدید کلی : 1073
  • کدهای اختصاصی