___________________________
دیگه گذشت اون روزایی که خیلی چیزا ارزش خودشو داشت.
گذشت اون روزایی که آدما برا هم احترام قائل بودن؛
تجربههای افراد ارزشمند بود؛
جوونا برای ریش سفیدا و بزرگترا احترام قائل بودن؛
علم و کتاب و تحصیلات ارزش واقعی خودشو داشت؛
هنر و مهارت و کارآیی افراد واقعا مورد اهمیت بود؛
گذشت اون روزایی که کوچیکترا سر حرف بزرگترا مینشستن و درس میگرفتن؛
گذشت اون روزایی که هرچی سرجای خودش بود.
الآن جوری شده که آدما نه برای تجربیات دیگران ارزش قائلن؛ نه علم و آگاهی و تحصیلات و تجربه و درک و معلومات اهمیتی داره؛ نه کوچیکتر ، بزرگتر مراعات میشه؛ نه...
میبینی طرف بعد سالها نوشتن و سالها تلنگر خوردن و از این و اون حرف شنیدن؛ تازه به خودش اومده که چی بوده و چیا مینوشته.
واسه آگاهی از یه معضل ظاهری که انقددد عمر و زمان باید بگذره، پس وای به حال رفع معضلات باطنی.
دنیای وارونه س؟ نه.
آدما وارونه شدن؟ نه.
پس قضیه چیه؟