loading...

یک زن

تنها ولی محکم و استوار

بازدید : 6
جمعه 30 اسفند 1403 زمان : 15:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

___________________

بعضیا فازشون چیه که جز نیش و کنایه و طعنه و مسخره کردن کار دیگه‌‌‌ای بلد نیستن؟؟؟!

ماذا فاذا؟

وبلاگ نویسی هم دیگه رنج آور شده،

مدام مورد تمسخر یه عده جاهل خود حق پندار و خود عاقل پندار قرار می‌گیرم.

واقعن از رفتار مزخرف بعضیا خسته شدم.

بازدید : 8
پنجشنبه 29 اسفند 1403 زمان : 10:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

__________________________

کم کم این سال هم به آخر می‌رسه و همزمان با لیالی قدر، وارد سال نو شمسی میشیم.

حس و حال خاصی دارم امسال.

یه حاجت قلبی ویژه از خدا دارم که مخصوصن از اول ماه مبارک، توی هر نمازم توی قنوتش اون حاجت رو از خدا می‌خوام.

.

برای من، هر آن و هر لحظه یه تحول هست و یک رشد.

من از اول بلوغم عادت کردم که لحظه‌هامو آگاهانه پشت سر بزارم.

آگاهانه زندگی کردم و آگاهانه هر کاری رو پیش بردم.

و حالا هرچند پر از آگاهی ام؛ ولی خالی ام؛ خالی.

.

دقیقن از سال 96 تحولات خاصی تو زندگیم ایجاد شد که به معنای واقعی کلمه، خونابه‌های روح و روانم از لای منافذ وجودم به بیرون کشیده شد.

چنان فشرده شدم که به وضوح صدای شهیق و نفیر دوزخ درونم رو می‌شنیدم و داغی گدازه‌های مذاب نار برافروخته در درونم رو حس می‌کردم که گویی از فرق سر تا نوک پای من رو می‌گداختند.

.

و می‌دونم که هنوز به انتهای خط پایان عبور از وادی خیال نرسیدم که از جهنم خیال عبور کنم و به جنت خلد و برین عقل و عقلانیت ورود.

.

و می‌دونم که هنوز راه زیادی رو در پیش رو دارم...

.

حس می‌کنم که فرصت زیادی ندارم و این لیالی قدر رو باید به شدت دریابم و قلم به دست بگیرم و تقدیر مقدراتم رو به شکل دیگه‌‌‌ای رقم بزنم.

چه حس غریبی.

و حس می‌کنم که این اختیار، پاداش اون همه زجر و عذابی هست که کشیدم و صادقانه چون پیش اومدم، ازین اختیار بهره مندم کردند.

.

و من امسال، لیالی قدر، با آگاهی تمام و روشنایی و نور و شفافیت و خلوص، می‌خوام تقدیر آتی رو تعیین کنم.

.

چه باشکوه.

چه قدرتمند.

چقدر مجلل.

و در عین حال...

چقد غریبانه.

فرد احد.

بازدید : 9
چهارشنبه 28 اسفند 1403 زمان : 1:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

____________________________

دارم لحظه شماری می‌کنم برای دو سه روزی که برنامه ریزی کردم تا توی خونه م تنهای تنها باشم.

.
بعد از این مدت شلوغی و فشار کاری و خستگی و دلتنگی و بیقراریهای درونی، بشدت در انتظارم تا این چند روز بیاد و برای دومین بار در طول عمرم، دو سه روز تنهای تنها باشم و از تنهایی لذت ببرم.

بازدید : 10
چهارشنبه 28 اسفند 1403 زمان : 14:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

اینجا فقط ثبت رویدادهاست.
کسی نیستم و چیزی هم تو چنته م ندارم.
هرچی می‌نویسم بر اساس دیده‌ها و کشیده‌هاست.
واقعیتهای زندگی.
.
هیچ وبلاگی رو خاموش دنبال نمی‌کنم.
و توی هیچ وبلاگی ناشناس یا به اسم دیگه کامنت نمی‌زارم.

در ضمن کامنتهای مجهول فاقد وبلاگ، عدم نمایش زده میشن.

به کامنتهای بی ادب و توهین آمیز هم محل داده نمیشه.

بازدید : 9
چهارشنبه 28 اسفند 1403 زمان : 6:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

_________________

دیشب، مثل هزاران شب دیگه،

تو رو خواستم و

آرزوت کردم،

کنارم

در آغوشم،

و با زمزمه‌های عاشقانه ات.

و تو نبودی

مثل همیشه.

مثل هزاران شب بی تو.

بازدید : 8
چهارشنبه 28 اسفند 1403 زمان : 6:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

______________

من اینهمه عزت و احترام گذاشتم به سولماز، مادر فیروزه، بعنوان پیشکسوت حرفه ام، ولی اون همچین ارزش کار منو پایین آورد که خیلی کمتر از مبلغی که گفته بودم دستمزد به من داد.

من خودم منصفانه حساب کرده بودم.

.

حالم گرفته شد و خستگی توی تنم موند.

دیگه براش لباس نمی‌دوزم.

بازدید : 8
چهارشنبه 28 اسفند 1403 زمان : 6:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

اینجا فقط ثبت رویدادهاست.
کسی نیستم و چیزی هم تو چنته م ندارم.
هرچی می‌نویسم بر اساس دیده‌ها و کشیده‌هاست.
واقعیتهای زندگی.
.
هیچ وبلاگی رو خاموش دنبال نمی‌کنم.
و توی هیچ وبلاگی ناشناس یا به اسم دیگه کامنت نمی‌زارم.

در ضمن کامنتهای مجهول فاقد وبلاگ، عدم نمایش زده میشن.

به کامنتهای بی ادب و توهین آمیز هم محل داده نمیشه.

بازدید : 10
سه شنبه 27 اسفند 1403 زمان : 20:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

______________

اعتقادی به خونه تکونیندارم.

بنظر من، زن همیشه باید خونه اش تمیز باشه.

البته خونه تکونیما ایرانیا، یه مدته تبدیل شده به تعویض وسایل و چشم و همچشمی‌و ....

.

من تموم امکانات زندگی رو در حد مکفی به مرور تهیه کردم و چیز اضافه ندارم که آخر سال بخوام غصه تعویض یا تمیز کردنشو داشته باشم.

نه دکوری دارم نه ویترینی.

همه وسایل خونه ساده و خلاصه است. طی دو ساعت همه چی تمیز میشه.

.

در مورد خرید دم عید هم باید بگم از اول زندگی، خرید با مرد خونه بوده. ایشون هیچوقت اجازه ندادن من خریدی انجام بدم چون فقط خرید خودشون و سلیقه خودشونو قبول دارن،

خرید هم که میگم، خرید همه چی. حتی گاهی وقتا لباس زیر منم ایشون خریدن!

منم دیگه عادت کردم.

و همیشه خریدشون رو قبول داشتم. چاره‌‌‌ای جز این نداشتم.

.

و اما آرایش و این النگ دولنگهای خانوما رو هم هیچوقت نداشتم. خودم در حد خودآرایی بلدم، انجام میدم. حتی گاهی موهامم خودم کوتاه می‌کنم😄

اینم از این.

به همین خاطر، راحتم.

دغدغه خونه تکونیو خرید و فلان رو ندارم.

آهان

سفره هفت سین.

اعتقادی ندارم و تو عمرم شاید یبار سفره هفت سین چیده باشم و سبزه سبز کرده باشم.

همین.

.

+ انگار عادت کردم هر روز بیام پست بزارم😁

بازدید : 18
سه شنبه 27 اسفند 1403 زمان : 6:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

اینجا فقط ثبت رویدادهاست.
کسی نیستم و چیزی هم تو چنته م ندارم.
هرچی می‌نویسم بر اساس دیده‌ها و کشیده‌هاست.
واقعیتهای زندگی.
.
هیچ وبلاگی رو خاموش دنبال نمی‌کنم.
و توی هیچ وبلاگی ناشناس یا به اسم دیگه کامنت نمی‌زارم.

در ضمن کامنتهای مجهول فاقد وبلاگ، عدم نمایش زده میشن.

به کامنتهای بی ادب و توهین آمیز هم محل داده نمیشه.

بازدید : 10
دوشنبه 26 اسفند 1403 زمان : 18:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک زن

_________________

روزهای سخت و پر فشاری رو دارم سپری می‌کنم.

الآن لباس سولماز، مادر فیروزه رو دوختم، آماده کردم.

در حین دوخت، فکر اینکه دارم برای کسی لباس می‌دوزم که زمانی ده تا مث منو توی جیبش میزاشته، مدام توی سرم دور می‌زد.

اینکه دارم برای پیرزن سرحال و بانشاطی لباس می‌دوزم که حکم استاد منو داره و من آرزو می‌کردم‌‌‌ای کاش، هنر و مهارتم به چشمش بیاد و با دید سنجش و محک به کارم نگاه کنه تا منی که عاشق کارم هستم و هنرمندانه طرح میزنم و عالمانه دوخت می‌کنم، تو این شرایط سخت روحی روانی، با قدرت و قوت و امید و انگیزه به کارم ادامه بدم.

هرچند مهارت و سلیقه و تمیزی دوخت و طراحی‌های خلاقانه من و بهره وری از تکنیک‌های مدرن و ابزار مجهز، خودش باعث شهرتم شده و هر مشتری، با خودش چند تا مشتری میاره و تعداد مشتری‌های ثابتم روز بروز زیاد تر میشه.

.

ولی نگاه سولماز و تحسین و تشویقش برام مهمه چون با تجربه س، چون حاذق و کار کِشته س.

قدر کارو می‌دونه.

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 13
  • بازدید کننده امروز : 14
  • باردید دیروز : 7
  • بازدید کننده دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 202
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 6514
  • بازدید کلی : 6514
  • کدهای اختصاصی